کودکان کار؛ آسیبپذیر در وضعیت دشوار
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۱۲۶۵۴
پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات گریبانگیر بیشتر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. گسترش این پدیده به حدی است که جوامع توسعه یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، کودکان کار براساس تعریف یونیسف به «همه کودکانی که به دلیل کمبود و یا نبود نظارت پدر و مادر، دلبستگی به تحصیل و گذراندن اوقات در منزل نداشته و ناگزیر در خیابانها کار و زندگی میکنند» میگویند، آنها در یک نگاه کلی در آستانه آسیبپذیری و رفتارهای ضداجتماعی قرار دارند و بیشتر به ورطه بزهکاری میافتند؛ حتی تعدادی از آنان برخی آسیبها را تجربه کرده و به علت ارتکاب اعمال مجرمانه با پلیس و دیگر نیروهای نظارتی درگیر و سرانجام راهی زندان و یا کانونهای اصلاح و تربیت شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما بیشتر کودکان خیابانی نه بیخانمان هستند و نه بزهکار؛ بیشتر آنها کار میکنند بیآنکه از پشتیبانی لازم برخوردار باشند و در معرض خطرها و بهرهکشیهای گوناگون قرار دارند. این کودکان فرصتهایی بس اندک برای رشد و تکامل عاطفی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی دارند. اما با وجود آمار روبه افزایش کودکان کار و لزوم توجه بیش از پیش به این پدیده، آنگونه که باید و شاید این معضل اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته است.
بیش از ۸۰ درصد کودکان کار دارای خانواده هستنداردشیر بهرامی جامعهشناس در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به وجود باندها و گروههای غیرمجاز در حوزه کودکان کار، اظهار میکند: این موضوع در حوزه مسائل امنیتی و انتظامی بوده و خارج از دیدگاه کارشناسی است. بیش از ۸۰ درصد این کودکان دارای خانواده بوده و ۷۵ درصد انگیزه کار آنها برای کمک به تأمین معاش خانواده است.
وی با بیان اینکه به کار گمارده شدن کودکان کار توسط باندهای مافیایی و سودجو به دلیل وجود خانوادههای آسیبپذیر و فروپاشیده این کودکان است، تصریح میکند: بنابراین باید دقت کنیم این کودک در شرایط بسیار آسیبپذیر، تحت خشونت و ستم و محروم از حقوق کودکی، شهروندی و انسانی قرار دارد که تن به کارهای اجباری میدهد.
وجه قالب کودکان کار و خیابانی از کودکان اتباعاین جامعهشناس وجه قالب کودکان کار و خیابانی را کودکان دارای خانواده و از اتباع افغانستانی میداند و میافزاید: جنگ طالبان و مسائل سیاسی افغانستان روی این موضوع بسیار اثرگذار بوده است. گروههایی نیز وجود دارند که این کودکان را از مرز افغانستان میآورند و در کار قاچاق انسان هستند.
وی با بیان اینکه باید با خانوادههای این کودکان ارتباط برقرار کرد، میگوید: به طور حتم زیستگاه کودکان کار باعث به وجود آمدن چنین شرایطی شده است. لازم است بر اساس قوانین حقوقی و بینالمللی و قوانین بر پایه حقوق شهروندی کشورمان نسبت به این کودکان برخورد شود؛ زیرا این موضوع دارای ابعاد سیاسی، بینالمللی و حقوقی است.
بهرامی فضای خیابان را فضای رها شدهای برای کودکان کار ذکر کرد و میافزاید: فضای کار در مراکز تولیدی، صنعتی و فضاهای بیدفاع شهری دارای ریسکها و مخاطراتی برای کودکان کار است و بر اساس شرایط سنی و جسمی خاصی که این کودکان دارند این فضاها میتواند آینده و تمام زندگی آنها را تحتالشعاع قرار دهد.
وی با بیان اینکه درآمد کودکان کار حتی اگر زیاد هم باشد اغلب توسط افراد دیگر مورد استفاده و استثمار قرار میگیرد، تاکید میکند: در واقع آن درآمد واقعی به جیب این کودکان نرفته و به دست خودشان نمیرسد و بخشی از این درآمد به خاطر شرایط آسیبپذیری این کودکان حیف و میل میشود.
این جامعهشناس تاکید میکند: اغلب کودکان کار، بچههای طلاق و دارای پدران معتاد یا زندانی هستند که مجبورند بار اقتصادی خانواده را به دوش بکشند. این کودکان در فضاهای شهری پرآسیب قرار میگیرند و با هم تشکیل کلونی داده و دارای مرزبندیهای خیابانی هستند.
کودک کار مولد تبعیض و نابرابری جامعه استوی با بیان اینکه پایلوت سند تقسیم کار ملی کاهش آسیبهای اجتماعی کودکان کار تدوین شده است، اضافه میکند: این طرح برای آسیب کمتر کودکان و توانمند شدن آنها کودکان کار را به همراه اجتماع محلی، گروه دوستان و همسالان و خانوادههای آنها مورد حمایت قرار میدهد. کودک کار در این طرح از خانواده جدا و به مرکز برده نمیشود بلکه در زادگاه و زیست بوم خود از جنبههای مختلف آموزشی، حرفهای، مددکاری، توانمندسازی، هنری، ورزشی مورد توجه قرار میگیرد.
بهرامی کودک کار را مولد تبعیض و نابرابری جامعه ذکر کرد و میافزاید: این شرایط تبعیضآمیز بار اقتصادی خانواده را روی دوش کودک میاندازد و این کودکان باید جور بدسرپرستی خود و شرایط بد اقتصادی خانواده را به دوش بکشد. برای کمک به این افراد باید راهکار کارشناسی شده داشت و همه خانواده را مورد حمایت قرار داد.
لزوم توجه به آموزش و اشتغال مادران کودکان کاروی ادامه میدهد: برای اینکه از بار اقتصادی کودکان کار بکاهیم باید به آموزش و اشتغال مادران آنها و کاهش آسیب در فضای خانواده کمک کرد و سطح آگاهی خانواده را تغییر و افزایش داد. لازم است مؤلفههای اجتماعی، روان شناختی و زیستی را هماهنگ و همزمان با هم رشد دهیم.
این جامعهشناس با بیان اینکه توجه به کودک کار بدون توجه به خانواده این کودکان نتیجهای ندارد، میگوید: بنابراین لازم است هم کودک و هم خانواده مورد حمایت قرار گیرند.
وی افزایش گروههای مهاجر و در نتیجه افزایش کودکان کار در ایران را از پیامدهای جنگ افغانستان میداند و میگوید: نظام اجتماعی، سیاسی خاورمیانه در هم پیوسته بوده و باعث به وجود آمدن این مشکلات میشود، همین موضوع در شهرها و محلههای ما دارای درهم پیچیدگی و تنیدگی بیشتری است.
نگاه ترحم آمیز یا نگاه مجرمانه به کودکان کار ممنوعبهرامی با بیان اینکه باید برنامهریزی به گونهای باشد که آسیب اجتماعی این کودکان کمتر شود، میافزاید: شاید کار کودکان کار ایرادی نداشته باشد اما آن کاری بیشتر آسیبزا است که کودک را از چرخه اجتماع بازمیدارد و یا او را از نظر فرهنگی با مشکل مواجه کرده و از تحصیل و آموزش محروم میکند. بنابراین باید شرایط را برای کودک به گونهای فراهم کنیم که کودک کار کودکی کند و ازنظر فرهنگی، تحصیلی و آموزشی متناسب با ارزشها و فرهنگ جامعه رشد کند.
وی با بیان اینکه نباید نگاه خیرخواهانه یا ترحمآمیز به کودکان کار باشد، اضافه میکند: نباید نگاه به این کودکان نگاه به کودکان مجرم و کجرو باشد، باید از طریق مؤسسات آموزش دیده این کودکان را ساماندهی کنیم.
رعایت حقوق شهروندی کودکان کار یک اصل مترقی استاین جامعهشناس تصریح میکند: کودک کار باید در همه ابعاد رشد کرده و احساس کند عنصری مفید برای جامعه و دارای ارزش است. باید ساختار به گونهای باشد که در کنار کار استعدادهای خود را نیز بتواند فارغ از قومیت، نژاد، طبقه و مذهب شکوفا کند. مراکز تخصصی، سمنها و خیریهها که دراین حوزه وجود دارد میتوانند این کار را انجام دهند.
وی با بیان اینکه بسیاری از مؤسسات در حال کار روی این موضوع هستند، تاکید میکند: با این وجود چنین روشهایی به طور معمول سلیقهای و دارای نقاط ضعف و قوت خودش است. رعایت حقوق شهروندی کودکان کار یک اصل متعادل و مترقی است و باید توانایی زیست بهتر یک خانواده افزایش یابد تا کودک مجبور به کار نباشد.
بهرامی اضافه میکند: باید تلاش کنیم رفتار صحیح با کودک کار را یاد گرفته و با اصول غیرحرفهای خودمان به کودکان کار انگ اجتماعی نزنیم زیرا اینها بخشی از جامعه ما هستند. نمیشود فشار اقتصادی و تورم باشد و سپس بگوییم هیچ فردی حق کار ندارد. لازم است نگاه ما بر اساس توانمندی، خلاقیت، استعداد و توانایی کودکان باشد.
بخش بسیاری از کودکان کار دور از چشم مردم هستندسمیه یخچالی مدیرعامل جمعیت حمایت از حقوق کودکان مهر زندهرود در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، میگوید: تصویر فانتزی که از کودکان کار در سریالها نشان داده شده برای بالا بردن بار دراماتیک سریالها است و در واقعیت زندگی کودکان کار به این شکل نیست و این کودکان با خانوادههای خود زندگی میکنند.
وی با بیان اینکه نمیگویم باند کودکان کار به هیچ عنوان وجود ندارد، میافزاید: با این وجود طی سالها کار مستقیم با کودکان کار با هیچ باندی برخورد نداشتم. تنها در تهران شاید یکی دو مورد از این باندها وجود داشته باشد. من و دیگر فعالان حقوق کودک که سال هاست با این بچهها ارتباط داریم از وجود این باندها بیاطلاعیم که دلیلی بر این است که این باندها یا وجود ندارند یا آنقدر کم هستند که معضل جدی محسوب نمیشوند.
این فعال حقوق کودک ادامه میدهد: به دلیل زندگی کودکان کار در مناطق حاشیهای شهر به صورت خانوارهای کنار هم و هزینهدار بودن رفتن این کودکان از حاشیه به مرکز شهر خانوادههای این کودکان فردی از خانواده یا فامیل را برای بردن کودکان خود به مرکز شهر به کمک میگیرند؛ بنابراین مردمی که از بیرون به این موضوع نگاه میکنند تصور میکنند کودکان کار برای این افراد کار میکنند و اجیر شدهاند.
وی با بیان اینکه بیشتر درآمد این کودکان در خانه خرج میشود؛ میافزاید: ما بچههایی که سر چهارراهها مشاهده میکنیم را عموماً کودک کار به حساب میآوریم در حالی که بخش بسیار دیگری از این بچهها در بنگاههای میوه، کارهای خدماتی، مهارتی و فنی مشغول به کار هستند که دور از چشم مردم هستند.
سن کودکان کار به پنج سال رسیده استیخچالی تاکید میکند: به طور معمول بچههایی که در نقاط خوب شهر دستفروشی کرده و شناخته شدهاند درآمدهای خوبی دارند؛ از جایی درآمد این بچهها زیاد میشود که آنها همدیگر را حمایت میکنند و پولشان در یک خانه میرود. بسیاری از اوقات این بچهها در پوشش بچههای کار هستند اما کار اصلی آنها تکدی گری است.
وی با بیان اینکه در سالهای اخیر سن کار کودک به پنج سال رسیده، تصریح میکند: خانوادهها بچهها را از پنج سالگی وارد شغل کاذب دستفروشی میکنند. بچهها از سن هشت تا ۱۶ سال جمعیت عمده کودکان کار را تشکیل میدهند و در کار خود مهارت خوبی دارند.
مدیر جمعیت حمایت از حقوق کودکان مهر زندهرود میافزاید: اشکال مختلف کار کودک حتی نوزادان را میتوانیم در این قالب حساب کنیم. زیرا نوزادان زیادی هستند که یا به کرایه گرفته میشوند و یا خانوادههای خودشان این نوزادان را برای تکدی گری میآورند تا توجه مردم را به سوی خود جلب کنند.
ریشههای فرهنگی بیش از مشکلات اقتصادی در کار کودکان مؤثر استوی با اشاره به آسیبشناسی کار کودک، میگوید: کار کودک دارای اشکال مختلف بوده که مهمترین نوع آنکه توسط شهروندان دیده میشوند دستفروشی در کنار خیابان است. حمل بازیافت، مهارت فنی، باربری، مشاغل خدماتی و کار در کارگاههای زیرزمینی از جمله دیگر مصادیق کار کودک است. در سالهای اخیر به کار کودک در میان دختران هم افزایش پیدا کرده و به سن پنج سال کاهش یافته است و در واقع کار کودک پوششی برای تکدی گری است.
بازماندگی کودکان کار از تحصیل و تبدیل به یک کودک بزهدیدهیخچالی ریشه فرهنگی را بیش از مشکلات اقتصادی در افزایش کودکان کار مؤثر میداند و میافزاید: خانوادههای اتباع افغانستانی معتقدند فرزند پسر تحت هر شرایطی از یک سنی به بعد باید سرکار برود؛ بنابراین یکی از دلایل این موضوع فرهنگی است. خیلی وقتها با توجه به وجود پدر شاغل، کودک نانآور خانه نیست اما ترجیح میدهند برای کسب درآمد کودک را سرکار بفرستند. در برخی از مناطق کشور خودمان نیز کار کودک به هیچ عنوان موضوعی منفی محسوب نمیشود. اگر دلیل فرهنگی را کنار بگذاریم آمار کودکان کار تا حد بسیار زیادی پایین میآید.
این فعال حقوق کودک با بیان اینکه بیش از ۹۵ درصد کودکان کار دستفروش اتباع هستند، ادامه میدهد: آمار دقیقی از کودکان کار نیست و خیلی از این کودکان توسط مؤسسات مردم نهاد یا خیریه شناسایی نشده و در جاهایی فعالیت میکنند که هیچیک از این سازمانهای مردم نهاد حضور ندارند با این وجود گفته شده در اصفهان حدود یک هزار کودک کار توسط سمنهای خیریه یا مردم نهاد شناسایی شدهاند.
وی در ارتباط با آسیبهای مرتبط با کار کودک، خاطرنشان میکند: نخستین اتفاق بد برای کودک کار این است که از تحصیل بازمانده و در معرض انواع آسیبها و آزارهای مختلف جسمی و روانی قرار میگیرد و به یک کودک بزهدیده تبدیل میشود. در ادامه این شرایط محیطی نیز باعث میشود کودک رفتارهای نادرست انجام داده و تبدیل به کودک بزهکار شود.
برخی اقدامات حمایتی نتایج خوبی برای کاهش کار کودک نداردیخچالی تاکید میکند: اتفاق بعدی که برای کودکان کار بدسرپرست ممکن است بیفتد این است که این کودک توسط والدین ناآگاه معتاد شده و یا از وی برای خرید و فروش موادمخدر و مشروبات الکلی استفاده شود.
وی با اشاره به اقداماتی که برای کودک کار میتوان انجام داد، میگوید: خانواده، سمنها، خیریهها شهروندان و دولت هریک باید اقدامات خود را برای کودکان در این حوزه انجام دهند. مهمترین دلیل گرایش کودکان به کار خانواده است. اگر خانواده با دلایل فرهنگی کودک را سرکار نفرستد هیچکدام از این اتفاقات نمیافتد اما این دلایل فرهنگی بسیار پیچیده است و باید روی خانواده از لحاظ فرهنگی کار کرد تا عاملی برای گرایش کودک به کار نشود.
مدیر جمعیت حمایت از حقوق کودکان مهر زندهرود، سمنها و مؤسسات خیریه را از مهمترین عوامل افزایش کودکان کار ذکر میکند و میافزاید: خانواده دلیل اصلی و انجیاو ها عامل افزایش کودکان کار هستند، چرا که برخی اقدامات حمایتی نتایج خوبی برای کاهش کار کودک ندارد.
وی اضافه کرد: حمایتی که خانوادهها از فرزندان کار خود دریافت میکنند باعث میشود سایر بچههای آنها نیز به سمت کار گرایش پیدا کنند. برخی اوقات ما حامی کودک کار نیستیم و حامی کار کودک میشویم که دلایل مختلفی دارد. جذابیتهای اجتماعی و سیاسی، کسب رزومه و موارد اینچنینی باعث میشود انجیاو ها اقدامات حمایتی و خدماتی خود را بیش از توانمندسازی مدنظر قرار دهند.
مؤسسات خیریه به سمت توانمندسازی خانواده کودکان کار بروندیخچالی با بیان اینکه مؤسسات خیریه و مردم نهاد میتوانند خدمات معیشتی را حساب شده انجام دهند، میافزاید: لازم است اسامی کودکان کار در سامانهای ثبت شده و مشخص شود هر کودک از چند مؤسسه کمک میگیرد و آیا این کمکها حساب شده است یا خیر. نظمبخشی برای کمک به کودکان کار بسیار مهم است درغیر این صورت این سیکل معیوب به همین شکل ادامه مییابد.
وی ادامه میدهد: خیریه ها و سمنها باید به سمت خانوادههای این کودکان رفته و با توانمند کردن سرپرست اصلی ساعات کار این کودکان را کاهش دهند یا باعث شوند پدر و مادر به چرخه کار وارد شوند. اگر کار کودک به منظور کسب درآمد نبوده و منافاتی با توانایی کودک نداشته باشد و جنبه مهارتآموزی داشته باشد اتفاق بسیار خوبی است. در صورتی که سازمانهای مردم نهاد به سمت توانمندسازی خانوادهها بروند تا حد بسیار زیادی کودکان کار کاهش پیدا میکند.
این حامی کودکان کار اضافه میکند: سازمانهای مردم نهاد باید با هر روشی که میتوانند وارد چرخه تحصیل این کودکان شوند. وارد شدن این کودکان به تحصیل باعث میشود حداقل نصف روز کودک صرف تحصیل شود که خود به خود از ساعات کار کودک کم میکند، فعالیت بالای ۹۰ درصد مؤسسههای مرتبط با حمایت کار کودکان خدماتی، معیشتی و در نهایت چرخه تحصیل یا درمانی است و کار توانمندسازی را بسیار کم انجام میدهند.
همدلی مقدم بر دلسوزی، ترحم و خرید از کودکان کار استیخچالی با اشاره به وظایف شهروندان در قبال کودکان کار، میگوید: برخی باید و نبایدها را شهرداری با کمک مؤسسات مردم نهاد تدوین کرده و در قالب بروشورهایی در اختیار شهروندان قرار داده است. در این بایدها و نبایدها مسائلی عنوان شده که برخی از آنها چالش برانگیز بوده و به راحتی نمیتوان گفت این کار را شهروند انجام بدهد یا ندهد.
وی تاکید میکند: بهتر است خرید از بچههای کار زمانی باشد که به آن کالا نیاز داریم و این خرید از روی دلسوزی نباشد. لازم است شهروندان این کودکان را به سمت بهزیستی هدایت کنند. اگر شهروندان بخواهند به خانههای آنها رفته و کمکهای خود را به صورت فردی به این خانوادهها برسانند در چرخه حمایت و توانمندسازی کودکان اختلال ایجاد میکنند.
این فعال حقوق کودک همدلی را مقدم بر دلسوزی، ترحم و خرید بیمارگونه از کودکان کار ذکر کرد و میافزاید: در زندگی خصوصی کودکان کار تجسس نکرده و یا تماس فیزیکی با آنها برقرار نکنیم تا احساس ناامنی در این کودکان ایجاد نشود.
بدون اصلاح قوانین مهاجرت و پناهندگی امکان اصلاح وضعیت کودکان کار وجود نداردوی با بیان اینکه وظیفه دولت ساماندهی و نظمدهی به کار کودک را دارد، تاکید میکند: دولت باید از صاحب نظران این حوزه کمک بگیرد تا در قالب سامانهها و شکل برنامهریزی شده و دقیق این کودکان شناسایی و ثبت شوند تا به آنها خدماترسانی بهتری صورت بگیرد. بهزیستی باید بزرگترین گام را بردارد و به صورت واقعی و نه فانتزی و رویایی سعی بر حل این مسئله داشته باشند.
یخچالی با بیان اینکه بیش از ۹۰ درصد کودکان کار تبعه کشورهای دیگر هستند، میگوید: بسیاری از معضلات کودکان کار به قوانین مهاجرت و پناهندگی کشورمان نیز برمیگردد. بدون اصلاح قوانین مهاجرت و پناهندگی امکان اصلاح وضعیت کودکان کار وجود ندارد بنابراین چنین وضعیتی برای دولت بسیار پیچیده است.
کد خبر 600050منبع: ایمنا
کلیدواژه: کودکان کار حقوق کودکان کار آمار کودکان کار در ایران بکارگیری کودکان کار ساماندهی کودکان کار مشکلات کودکان کار روانشناسی کودکان کار تشکل های مردمی و کودکان کار جمع آوری کودکان کار کودکان کار و کرونا کودکان کار و خیابان مواجهه با کودکان کار انواع کودکان کار قانون و حمایت از کودکان کار ترک تحصیل کودکان کار بازماندگی از تحصیل کودکان کار وضعیت کودکان کار در ایران افزایش کودکان کار طرح جمع آوری کودکان کار شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق افزایش کودکان کار جامعه شناس کودکان کار کودکان کار کودکان کار کودکان کار ادامه می دهد کودکان کار برای کودکان باعث می شود خانواده ها بچه ها برای کودک مردم نهاد حقوق کودک کار کودک کودک کار پنج سال شده اند آسیب ها سمن ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۱۲۶۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را میشناسید؟
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به ۴۰ پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، طرح پرسشها و دغدغههای فکری نوجوانان و پاسخ مناسب به آنها از ملزومات تبلیغی است. در کتاب "خداشناسی قرآنی کودکان" به قلم غلامرضا حیدری ابهری ضمن ارائه مباحثی در نحوه پاسخگویی به سؤالات مذهبی کودکان، 40 پرسش درمورد حقیقت، صفات و کارهای خداوند و شناخت جایگاه مقام و مرتبه خدا در ذهن کودکان ذکر شده و به اختصار با استفاده از آیات و روایات به آنها پاسخ داده شده است. مطالب به صورت روان و متناسب با درک و دریافت و زبان کودکان ارائه شده است. فرزانه زینلی نویسنده و فعال فرهنگی یادداشتی بر این کتاب نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است که در ادامه میخوانید:
خدا چه شکلیه؟ خدا بچه داره؟ مامانش خدارو دعوا نمیکنه که همیشه بیداره؟! اصلاً خدا کیه؟!
این جور سؤالات را همه ما یا شنیدهایم یا مدتی در کودکی، ذهنمان را مشغول کردهاند. فکرکردن به خدا و بودنش در همه لحظات، برای ذهن کودک ما سخت است؛ کودکی که هنوز دنیا را درست نشناخته، تازه دارد مقدمات زیستن در آن را یاد میگیرد و قواعدش را میشناسد، با تناقضهایی روبرو میشود. همه پرسشهای عجیب و غریب و فلسفی بچهها از همین اختلافهای به ظاهر ساده برایشان شروع میشود و پاسخ این سؤالات برای ما سخت است؛ چون ذهنمان خیلی وقت است که به پذیرفتن عادت کرده و انگار هیچ چیز عجیبی نمیتواند هوشیارش کند.
دفترچه «خاطرات شیطان» دست بچهها افتاددر بین همه مسائلی که برای بچهها سؤال ایجاد میکند، ماهیت خداوند از همه پیچیدهتر است. این موضوع حتی برای بزرگترها هم گاهی جای ابهام دارد چه برسد به کودکی که تازه میخواهد معنای «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» را درک کند و بفهمد چطور در دنیایی که خودش میخوابد، مادرش میخوابد، حتی پرندهها و گنجشکها هم میخوابند، موجودی وجود دارد که نمیخواد و به خواب احتیاجی هم ندارد؟ یا کودکی که از لحظات غفلت مادرش برای خرابکاریها استفاده میکند و باور دارد کسی او را نمیبیند، چطوری باید درک کند خدا در همه لحظات او حضور دارد و در عین حال، در تمام لحظات مادرش هم حضور دارد؟ بخشی از این پرسشها به سبب شکل نگرفتن تفکر انتزاعی کودک ایجاد میشود و ممکن است با گذر از این دوره و ورود به دوره دوم نوجوانی، حل بشود، اما پاسخ همین سؤالات میتواند جهانبینی کودک را در موضوع خداشناسی شکل بدهد.
پاسخ به بنیادیترین پرسشها درباره خدا
این دست پرسشها برای والدین نگران کننده است؛ از طرفی اینکه نمیتوانند کودکانشان را قانع کنند و در چشم فرزندشان از مقام «همه چیزدانی» تنزل پیدا میکنند، و از طرف دیگر اینکه بالاخره چه پاسخی باید به بچه داد، اضطراب شدید به آنها وارد میکند. یک راهحل این است که از سرخط شروع کنید؛ یعنی ابتدا خودتان مسئله را حل کنید و بعد، متناسب با فهم و درک کودک، آن را برایش شرح بدهید. اما همیشه راهحل آسانتری هم هست!
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به 40 پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. نویسنده در این کتاب، به بنیادیترین پرسشهایی که بین کودکان و نوجوانان مشترک است، پرداخته و به زبان ساده و با تمثیلهایی از زندگی روزمره، آن را برای کودکان قابل درک کرده است. در ابتدای کتاب هم بخشی را برای والدین نوشته و در آن، به لزوم «شنیدن» و چگونگی همدلی با کودکان در پرسشهایشان پرداخته است. غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده کتاب، در مقدمه میگوید: «مطالب این کتاب با مطالب کتابهای اعتقادی مرسوم، کاملاً متفاوت است؛ زیرا خداشناسی کودک و نوجوان و پرسشهای او، با خداشناسی بزرگسال و نیازهای فکری این گروه بسیار تفاوت دارد.» نویسنده در بخشهای مختلف این کتاب سعی کرده است با نهایت آرامش، پاسخی قانع کننده برای کودکان آماده کند و حتی میگوید که این پاسخها را ابتدا در اختیار فرزند خودش قرار داده و نظر او را به عنوان یک مخاطب هم سن و سال، پرسیده تا در نهایت، کتاب مناسب حال و هوای کودک و نوجوان باشد.
این کتاب را انتشارات بینالمللی جمال در 140 صفحه منتشر کرده و در کتابنامه رشد آموزش و پرورش نیز معرفی شده است.
انتهای پیام/